Afsaneh Shirin - Bayate Esfahan

منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع
آتشی در دلش افکندم و آبش کردم
غرق خون بود و نمیمرد ز حسرت فرهاد
غرق خون بود و نمیمرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم

شب چو دربستم و مست از می نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم

منزل مردم بیگانه چو شد خانه چشم
آنقدر گریه نمودم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم

شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع
آتشی در دلش افکندم و آبش کردم

غرق خون بود و نمیمرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم

دل که خونابه غم بود و جگرگوشه درد
بر سر آتش جور تو کبابش کردم

زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کند تنم
آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم

دل که خونابه غم بود و جگرگوشه درد
بر سر آتش جور تو کبابش کردم
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم

ای بی وفا
راز دل بشنو
از خموشی من
این سکوت مرا
ناشنیده مگیر

ای آشنا
چشم دل بگشا
حال من بنگر
سوز و ساز دلم را
ندیده مگیر

امشب که تو
در کنار منی
غمگسار منی
سایه از سر من
تا سپیده مگیر

ای اشک من
خیز و پرده مکش
پیش چشم ترم
بخت دیدن او را
ز دیده مگیر

دل دیوانه من
به غیر از محبت
گناهی ندارد
خدا داند

شده چون مرغ طوفان
که جز بی پناهی
پناهی ندارد
خدا داند

منم آن ابر وحشی
که در هر بیابان
به تلخی سرشکی بیفشاند

به جز این اشک سوزان
دل ناامیدم گواهی ندارد
خدا داند

ای بی وفا
راز دل بشنو
از خموشی من
این سکوت مرا
ناشنیده مگیر
ای آشنا
چشم دل بگشا
حال من بنگر
سوز و ساز دلم را
ندیده مگیر

دلم گیرد هر زمان بهانه تو
سرم دارد شور جاودانه تو
روی دل بود به سوی آستانه تو

چو آید شب در میان تیرگی ها
گشاید پر روح من به شورو غوغا
رو کند چو مرغ وحشی سوی خانه تو

ای بی وفا
راز دل بشنو
از خموشی من
این سکوت مرا
ناشنیده مگیر

ای آشنا
چشم دل بگشا
حال من بنگر
سوز و ساز دلم را
ندیده مگیر



Credits
Writer(s): Khoram Khoram
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link