Khodaya Ta Kay

خداوندا از چه دوزخ را آفریده ای
دوری رو که داشتی
چه میسوزی ز آتش افروزی
تا غم عشقی در دلم گذاشتی

خداوندا تا سحر شب
مست و مدهوشم با دلی شکسته
نه راهی تا بال و پر گیرم
زین قفس دیگر با دو بال بسته

به میخونه با می و مینا
گفتگو دارم شب ز بی پناهی
تو میدونی خورده سنگ غم
از جهان عمری دل ز بی گناهی

به محشر هم دامنت گیرم
پرسم ای خالق حاصل از وجودم
در این دنیا هم در آن دنیا
این چنین سوزی از چه تار و پودم

به میخونه با می و مینا
گفتگو دارم شب ز بی پناهی
تو میدونی خورده سنگ غم
از جهان عمری دل ز بی گناهی

به محشر هم دامنت گیرم
پرسم ای خالق حاصل از وجودم
در این دنیا هم در آن دنیا
این چنین سوزی از چه تار و پودم

خداوندا از چه دوزخ را آفریده ای
دوری رو که داشتی
چه میسوزی ز آتش افروزی
تا غم عشقی در دلم گذاشتی

خداوندا تا سحر شب
مست و مدهوشم با دلی شکسته
نه راهی تا بال و پر گیرم
زین قفس دیگر با دو بال بسته



Credits
Writer(s): Khoram Khoram
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link