Shahr-e-Tanhaei

ز بس در شهر تنهایی
برفتم کو به کو خسته
شده چون موی شبگونت
وجودم مو به مو خسته

چو نیزار زمستانی
یخ آجین گشته هر بندم
نیاید نغمه ی گرمی
ز نای این گلو خسته

اگرچه جان به لب دارم
و یا چون لاله تب دارم
ز شوق دیدن رویت
نی ام از آرزو خسته

در این شهر فراموشی
یکی هم ناله می خواهم
نشد هم ناله ای پیدا
و من ، از گفت وگو خسته

الا ساقی برافروز
آن چراغ باده را امشب
خمستانی مهیا کن
مکن دست و سبو خسته

نی ام کمتر ز مجنون
بیابانگرد جان خسته
که لیلای وصالت را
شوم از جست وجو خسته

ز بس در شهر تنهایی
برفتم کو به کو خسته
شده چون موی شبگونت
وجودم مو به مو خسته



Credits
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link