Ey Saghi

بده ساقی از آن باده که در خانه نهفتی
از آن می که ز هر عاقل و فرزانه نهفتی
گشوده شد در رحمت حق در نگشایی
پری را ز چه در شیشه غریبانه نهفتی
گرفتار عالمی با نور هستی
دویده در رگ جان شور مستی
برآور دست و غوغایی به پا کن
مگر با عاشقان پیمان نبستی
... ...
بی خبر ز داغ دلم ،گل نموده باغ دلم
ساقیا چراغ دلم روشن کن
می دمد فروغ سحر ،خیز و با نشاط دگر
شور و شوق و ولوله در گلشن کن
... ...
غم فشرده نای مرا ، نشنوی صدای مرا
دست من به دامن تو ،زمانه بسته پای مرا ای ساقی
برآور دست و غوغایی به پا کن
مگر با عاشقان پیمان نبستی
... ...
بده ساقی از آن باده که در خانه نهفتی
از آن می که ز هر عاقل و فرزانه نهفتی
گشوده شد در رحمت حق در نگشایی
پری را ز چه در شیشه غریبانه نهفتی
گرفتار عالمی با نور هستی
دویده در رگ جان شور مستی
برآور دست و غوغایی به پا کن
مگر با عاشقان پیمان نبستی
... ...
بی خبر ز داغ دلم ،گل نموده باغ دلم
ساقیا چراغ دلم روشن کن
می دمد فروغ سحر ،خیز و با نشاط دگر
شور و شوق و ولوله در گلشن کن
... ...
غم فشرده نای مرا ، نشنوی صدای مرا
دست من به دامن تو ،زمانه بسته پای مرا ای ساقی
برآور دست و غوغایی به پا کن
مگر با عاشقان پیمان نبستی



Credits
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link