Parsi Parsa

ای که ز خوبان سری
از مهان مهتری
مهوشی و مهرخی
دلکشی و دلبری

از ملکان در ملک، وز پریان در پری
از در چین تا به ری، از خزران تا هری
نی چو تو یک گوهر است
نی چو تو یک گوهری
نی چو تو یک گوهر است
نی چو تو یک گوهری

شاهد خون ریز تو، قائله انگیز تو
شب رو و شب خیز تو، فتنه تبریز تو
قافله آشوب شهر، بلکه جهان نیز تو
طبله طوفان نوح، لٌجه لبریز تو
قافله آشوب شهر، بلکه جهان نیز تو
قافله آشوب شهر، بلکه جهان نیز تو
بلکه جهان نیز تو

ای که ز خوبان سری
از مهان مهتری
مهوشی و مهرخی
دلکشی و دلبری

ای که ز خوبان سری
از مهان مهتری
مهوشی و مهرخی
دلکشی و دلبری

پارسی پارسا
سید و سالار ما
صاحب تیغ و عصا
وارث عیار ما
صاحب تیغ و عصا
وارث عیار ما
ترکی تازی نسب
ماه نهان در قصب
در حسب و ماکسب
شاخ گران بار ما
شاخ گران بار ما
شاخ گران بار ما

سبزتر از چشم یار
خط نکویان شمار
سرخ تر از خشم اوست
دیده خونبار ما
آینه هنگامه ای است
از رخ او چامه ای است
چامه بهل نامه ای است
از رخ دلدار ما
گفت مرا جوی خرد
موج زد و برد و برد
برد و به دریا سپرد
برد به دیدار ما
گفت تو جان سوختی
رخ چو برافروختی
شیوه تو آموختی
تا سره شد کار ما
تا سره شد کار ما
خامه ای و نامه ای
من نه، تو علامه ای
هم تو در این جامه ای
شاهد شب کار ما
شاهد شب کار ما

شاهد خون ریز تو، قائله انگیز تو
شب رو و شب خیز تو، فتنه تبریز تو
قافله آشوب شهر، بلکه جهان نیز تو
طبله طوفان نوح، لٌجه لبریز تو
قافله آشوب شهر، بلکه جهان نیز تو
قافله آشوب شهر، بلکه جهان نیز تو



Credits
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link