Malekeh Golha

عشقت ای گل خندان کرده به پا شور و نوا در دل من
باز آ تا که بسازد دست وفا قلب تو را مایل من
باز آن ملکه ی گلها غم دل ما را درمان سازد
شادم از آن گل رویش که خرمن مویش پنهان سازد
یاد لعل خندان دو دیده ی عاشق را گریان سازد
دردا سیل اشکم بنای امیدم را ویران سازد
خوش بود جوانی عشق و زندگانی با آن یار جانی
سازد عروس بهاری در عالم یاری محزونم
دارم ز دیده ام سیلی ز دوری لیلی مجنونم
بشنو ترانه ی بلبل ز غم رخ گل در این چمن
دارد گله ی فراوان ز عشوه ی خوبان این قلب من
در فراق روی تو ای پری جان سوزد غم دل من
بی تو باشد در بزم زندگی اشک و خون و می گل من
از دیدار آن لعل ارغوان گل شرم آرد به چمن
تاب موی تو حال روی تو برده تاب دل من
سوز عاشقان ناز گلرخان راز دلبری میکند عیان
یک تبسم از آن دو لب بتا می کشاند از قلب عاشقان آه
بختم در جدایی زغم تو برگشته چون مژگانت
برده خواب شیرین ز دیده ی بیدار من چشمانت
آه در قلب سنگ تو هرگز آه سوزانم نکند اثری
وای بر من و عشق من گر بعد از این شام غم نبود سحری
خندد بر این دل شیدا ملکه ی گلها چون جام می
ساقی از آن می باقی روانه کن جامی بر سوی وی
شادم زانکه یکدم سر مرا دامان او بالین است
با این عشق و مستی به عاشقان زندگانی شیرین است



Credits
Writer(s): Vafadar Vafadar
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link