Tak Derakht

تک درخت توی غربت کویر
آسمون خشک و این زمین پیر
ریشه های خسته و بی اعتنا
وحشت غریبه مردن اسیر
خسته از منتظر فردا شدن
خواب گریه دیدن و تنها شدن
از تموم آرزوهای قشنگ
رفتن و قاطی مرده ها شدن
خونه ها خرابه و بی تپشن
کوچه ها تاریک و معشوقه کشن
چراغا شکستن و شهر سیاه
پر اشباهیه که داد می کشن
هی هی هی هی
هی هی هی هی هی هی
ثانیه هام دیگه آهسته شدن
سلولام بی طاقت و خسته شدن
روح من می پیچه و داد می زنه
همه روحا دست و پا بسته شدن
خسته از منتظر فردا شدن
قطره قطره سوختن و دریا شدن
لحظه ها با خون دل زجه زدن
تو اتاق جون دادن و رویا شدن
خسته از ترس کبود سرنوشت
ترس سرد لحظه های پیر و زشت
پرسه ی خون توی رگهام می خونه
آخر قصه ای که خدا نوشت
هی هی هی هی
هی هی هی هی هی هی



Credits
Writer(s): Siamak Baghdadi
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link