Asheghtarin Adame Donya

منم اون عاشقترین آدم دنیا
که واسهٔ دیوونگی هاش، کمه دنیا

عشق هم، عشق های قدیم
عشق غریبانه فرهاد
یا یک شیرین بوده تو قلبش و فکرش
با خدا، وقت دعا، میخونده دائم
وصف شیرینی عشق رو توی ذکرش
حالا ما چکاره ایم راستی کجاییم؟

توی راهیم، وسط عشق و تمنا
خنده داره عشق این دورو زمونه
مثل شوخی یا مثل بازی شده عاشقی ما

منم اون عاشقترین آدم دنیا
که واسهٔ دیوونگی هاش، کمه دنیا
گشته دنیا رو ولی پیدا نکرده
عشق بی رنگ و ریا تو همهٔ دنیا
همهٔ دنیا

اگر اون وقتها یکی لیلی بوده، اون یکی مجنون
این روزها عشقها فقط دو روزه مهمون
بسکه قلبها کوچیکه، سینه ها تنگه
بی محبا، میفروشیم عشق رو چه ارزون

چرا قلبها همه خالی شده و زرد و سیاهه
آخه بی عاشقی که عمر تباهه
اما من میگم که توی یلدای دلهامون
عشق ماه شب چهارده هست که توی راهه

منم اون عاشقترین آدم دنیا
که واسهٔ دیوونگی هاش، کمه دنیا
گشته دنیا رو ولی پیدا نکرده
عشق بی رنگ و ریا تو همهٔ دنیا
همهٔ دنیا

منم اون عاشقترین
آدم دنیا
که واسهٔ دیوونگی هاش، کمه دنیا

منم اون عاشقترین آدم دنیا
که واسهٔ دیوونگی هاش، کمه دنیا
گشته دنیا رو ولی پیدا نکرده
عشق بی رنگ و ریا
تو همهٔ دنیا
همهٔ دنیا