Harighe Khazan

(حریق خزان بود)
(همه برگ ها آتش سرخ)
(درختان همه دود پیچان)
(به تاراج باد)

من از جنگل شعله ها می گذشتم
غبار غروب
به روی درختان فرو می نشست
و باد غریب
عبوس از بر شاخه ها می گذشت
و سر در پی برگ ها می گذاشت

فضا را صدای غم آلود برگی که فریاد میزد
لبریز می کرد
و در چشم برگی که خاموش خاموش می سوخت
نگاهی که نفرین به پاییز می کرد
حریق خزان بود
حریق خزان بود
(و در چشم برگی)
(که خاموش خاموش)
(می سوخت)
(حریق خزان بود)

شب از جنگل شعله ها می گذشت
حریق خزان بود و تاراج باد
من آهسته در دودِ شب رو نهفتم
و در گوش برگی که خاموش می سوخت گفتم

مسوز این چنین گرم در خود مسوز
مپیچ این چنین تلخ در خود مپیچ
که گر دست بی داد تقدیر کور
تو را می دواند به دنبال باد
مرا می دواند به دنبال هیچ

من از جنگل شعله ها می گذشتم
همه هستی ام جنگلی شعله ور بود

(حریق خزان بود)
(همه برگ ها آتش سرخ)
(درختان همه دود پیچان)
(به تاراج باد)



Credits
Writer(s): Fereydoun Moshiri, Mahyar Alizadeh
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link