Begou Chekonam

گر نمیدانی بدان غم در دل تنگم خانه کرده
کس نکرده با دلم کاری که غم جانانه کرده

خود تو دانی و دل من کز تو غم شد حاصل من
گرچه در هر محفلی این فتنه مرا دیوانه خواندی
گر نمیدانی بدان عشق تو مرا دیوانه کرده

عشق تو را در سینه ام با خون دل پرورده ام
از بی وفایی های تو در کوی جنون ره برده ام

عشق تو را در سینه ام با خون دل پرورده ام
از بی وفایی های تو در کوی جنون ره برده ام
اکنون که بی جرم و گنه سوزانده ما را
ای دل مکن بهر خدا با او مدارا

کنون که امیدی به سینه ندارم
بگو چه کنم، بگو چه کنم
اگر دل خود را به او نسپارم
بگو چه کنم، بگو چه کنم
بگو چه کنم



Credits
Writer(s): Tajvidi Tajvidi
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link