Akhar

به یادم هست آن سوز زمستان را
عزیزا
که چون خورشید بر یخ بسته جان من
دمیدی
به یادم هست آن پاییز غمزا را
که تنها بودمو تنها
تو اما ناگهان از راه رسیدی
کبوتروار در باغ سکوتم
از این شاخه به آن شاخه پریدی

مقصد از مقصود ما هم دورتر
راه ناهموار بودو همسفر ناجورتر
در نهایت بی نهایت خفته بود
دل مردد بودو هم آشفته بود

آسمان تاریکتر هر لحظه شد
کفتگوها چون علفها هرزه شد
جز جدایی چاره ای بهتر نبود
لحظه ای شیرین تر از آخر نبود



Credits
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link