Eshgh-e Tazeh

ز فراغت می سوزم همه شب در تنهایی
به امیدی بنشستم که تو شاید باز آیی
من اگر عاشق گشتم به هوای تو بود
بخدا شور عشقت دل من بربود
تب عشقت جانم را همه شب می سوزاند چه کسی در این عالم غم من را میداند
عشق تو زده آتش بر دلم
لحظه ای بنشین در محملم
ای شکفته در آوایم صبح روشن فردایم
خواب خوب من، رویاهایم
چلچراغ من خورشیدم، سایه سار من امیدم
با تبسمت خندیدم از شکفتنت گل ها چیدم
دیگرم تو مسوزان بیش از این
جان من به فدایت نازنین
لحظه ای نتوانم بی تو زنده بمانم
عاشقانه بگویم، عاشقانه بخوانم
بی تو من به دو عالم سر گردانم
عاشقی سخن من، جان من ز تو روشن
چون روی ز کنارم بی سامانم
عشق تو زده آتش بر دلم
لحظه ای بنشین در محملم
ای شکفته در آوایم، صبح روشن فردایم
خواب خوب من، رویا هایم
چلچراغ من، خورشیدم
سایه سار من، امیدم
با تبسمت خندیدم، از شکفتنت گل ها چیدم



Credits
Writer(s): Fazlollah Tavakol
Lyrics powered by www.musixmatch.com

Link